روز بزرگداشت سعدی
02 اردیبهشت 1392 توسط مدیریت حوزه های علمیه خواهران بوشهر
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها – بی خویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل – تا یاد تو افتادم، از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها، وی مهر تو بر لبها – وی شور تو در سرها، وی سر تو در جانها
تا عهد تودربستم، عهد همه بشکستم – بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن – کوته نظری باشد، رفتن به گلستانها
آنرا که چنین دردی از پای دراندازد – باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبش رنجی، ما را برسدشاید – چون عشق حرم باشد، سهل ست بیابانها
هر تیر که در کیش ست، گر بر دل ریش آید – ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کو نظری دارد،با یار کمان ابرو – باید که سپر باشد، پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش – میگویم و بعداز من گویند به دورانها