22 ربیع الاول روز بخشیدن فدک به حضرت زهرا(س) از جانب خداوند
یکی از فرازهای مهم زندگی حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) جریان غصب فدک است. دست بازیگران به هر نحوی که هوی و میلشان خواسته با این جریان بازی کرده، قلم های مزدور این جریان را سست بنیاد نشان داده.
پیروان نخستین غاصبان، بعد از آنکه دیدند آنان در مقابل دلائل امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) عاجز ماندند و آنچه را طبق میل های خود بافتند همه نقش بر آب گردید، راه تازه ای پیش گرفتند که نزاع فیما بین را به نحوه ای انحرافی جلوه دهند.
جریان صحیح فدک آنطور که علماء تفسیر و حدیث و تاریخ ذکر کرده اند چنین است:
وقتی که رسولخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) خیبر را فتح کرد، به اهل فدک فرمود:چرا در این قلعه ها نشسته اید.من به دژهای شما وارد میشوم و آن را فتح میکنم.گفتند قلعه ها را قفل زده ایم و کلیدهای آن را پنهان کرده ایم.پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: کلیدها را نزد من آورده اند،کلیدها را به آنها نشان داد.آنان نزد امین خود و نگهدارنده کلیدها رفتند و آنها را در آن صندوقی که پنهان کرده بودند، نیافتند.از اینجا پی بردند که کار مهم است.از رسولخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) جویا شدند که چه کسی کلیدها را نزد وی آورده.فرمود: آنکس کلیدها را به من داده که لوحه ها را به موسی بن عمران داد.
گروهی از آنان که این آیه و معجزه را دیدند، اسلام اختیار کردند و جمعیتی اسلام نیاوردند، اما تسلیم شدند که در آنجا بمانند و خمس بپردازند.(1) طبق این جریان فدک ،ملک خالص رسولخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) گردید، زیرا که در فتح آن از قدرت ارتش استفاده نگردید.(2) بعد از این واقعه آیه:
«و أت ذاالقربی حقّه» (3)
بر رسولخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل گردید.پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) را طلبید و به وی فرمود:فدک مال توست و بعد از تو مال فرزندان توست. (4) و این در مقابل حق مادرت حضرت خدیجه(سلام الله علیها) است و من فدک را به تو بخشیدم و به امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) دستور داد نامه بخشش فدک به حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) را بنویسد.حضرت علی (علیه السلام) نوشت و وی و غلام رسولخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و امّ ایمن گواهی دادند. (5)
حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) به پدرش عرض کرد:مادامیکه تو در حیاتی، من در فدک تصرف نمیکنم، زیرا که مال فدک و نفس من و مال من همه شما هستید.پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عواقب امر آنچه دشمنان در دل دارند و قلب و انقلاباتی که رخ میدهد، به حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) تذکر داد و فرمود:من خوش ندارم که فدک به اینگونه موجب گفتگو بین شما قرار دهم که در اثر این کار آنرا از تو بگیرند. حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) قبول کرد، زیرا که دستور پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمان خدا بود.
سپس رسولخدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مردم را در منزل خویش جمع نمود و جریان نزول آیه درباره بخشیدن فدک به حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) به آنان خبر داد.(6) از آن وقت، نماینده حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) درآمد سالانه فدک که بالغ بر بیست و چهار هزار(7) یا هفتاد هزار دینار(8) بود، برای حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) می آورد.حضرت آن اموال را بر بینوایان بنی هاشم قسمت میکرد تا جایی که قوت یک روز خود و فرزندانش را باقی نمیگذاشت.
آری این کار شگفت نیست.زیرا از کسی صادر میگردید که پاره تن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است و از ناحیه خداوند، محدّثه است که فرشته ای بر وی نازل میگردید و از سرگذشت پیشینیان و آیندگان، وی را با خبر میساخت.تا اینکه مصحفی جمع گردید که نزد اهل بیت(علیهم السلام) به مصحف فاطمه(سلام الله علیها) معروف گردید.(9)
پدرش مالک خزائن روی زمین بود.قدرت تصرف در تمام جهان هستی را خداوند به وی داده بود در عین حال روزها گرسنه میماند،حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) که دختر چنین پدری است و جزیی از نور اوست، سیدۀ زنهای جهان است، از روش پدر دور نبود، به زندگی دنیا زر و زیور آن بی اعتنا بود.علاوه بر این روش پسر عمویش سید اوصیاء نصب العین او بود که صدقات حضرت علی (علیه السلام) در سال مساوی با چهل هزار (10) یا چهارصد هزار(11) دینار بود که اگر بر بنی هاشم توزیع میشد همه آنان را کفایت میکرد.اما امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) به همه مستمندان از مهاجر و انصار توزیع میکرد، تا آنجایی که برای خود و فرزندانش چیزی باقی نمیماند و گاهی نیاز پیدا میکرد که شمشیر و یا لباسش را میفروخت تا خرج روزانه اش را تأمین نماید.(12)
آری، این است روش شخصی که از حیات دنیا چشم پوشیده و به مبدأ اعلاء متصل گردیده و رابط بین واجب و ممکن است.
هدف حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها)از مطالبه فدک این نبود که نفعی عائد وی گردد، مگر نه او و امیرمؤمنان(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) مسکین و یتیم و اسیر را بر خود مقدم داشتند و از خود گذشتگی نشان دادند و سه روز به جز آب،چیزی نچشیدند.از این جهت درباره آنان قرآن نازل گردید که شبانه روز تلاوت میشود:
«و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه اللهلانرید منکم جزاءا و لاشکورا»
کسی که روشش این است با فدک یا مال دیگری چه کار دارد؟
بنابراین در این مطالبه و نزاع نکته دیگر است و آن این است که با این احتجاجات پی در پی به آن گروهی که در تردید و ضلالت هستند و از صراط مستقیم حق بدور افتاده اند، بفهماند که افرادی که بر مقام بزرگ الهی تکیه زده اند، اهل آن نیستند و رضایت خدا و رسول او در این کار نیست
«ولو انّ اهل القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض ولکن کذّبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون و ماهم بمعجزین أفا من یهدیالی الحق احق ان یتبع أمّا لایهدی الاّ أن یهدی فمالکمکیف تحکمون؟ »
ترجمه: اگر مردم آن دهکده ها ایمان آورده و پرهیزکاری کرده بودند برکتهای آسمان و زمین را به آنها میگشودیم.ولی تکذیب کردند و ما نیز آنها را به اعمالی که میکردند مواخذه کردیم. (13) آیا کسیکه بسوی هدایت راهنمایی کند شایسته تر است که پیروی اش کنند یا کسی که هدایت نمیکند؟ مگر هدایت شود.شما را چه شده چگونه قضاوت میکنید(14)
آری؛ دنیا هدف و خواسته شهوترانانی است که گمان کردند اگر فدک را از امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) به زور بگیرند به او ضربه مالی وارد میکنند و مردم از اطراف او پراکنده میشوند.اگر چه در این کار پیروز شدند ولی مطلب روشن گردید.هنگامی که عاقبت لغزش را دانستند و فهمیدند که این کار از روی تدبر و فکر نبوده بلکه شتابزده و غیر عقلانی اقدام کرده اند.
1_ ثم جائوا من بعدها یستقبلون … وهیهات عشرة لا تقال
2_ یا لها سوأة اذ احمد قا … م غدا بینهم فقال و قالوا (15)
1_ بعد از غصب خلافت و ستم، خواستار بخشش شدند، اما هیهات این گناهی است نابخشودنی.
2_ وای بر آنها روزی که پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آنانرا به محاکمه کشید.
پی نوشت:
(1) مناقب ابن شهرآشوب،ج1،ص97،چاپ ایران.
(2) فتوح البلدان بلاذری،ص37/ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج4،ص78،چاپ مصر/ بنقل از کتاب سقیفة ابی بکر احمدبن عبدالعزیز جوهری که بطرق زیادی نقل کرده./ابن ابی الحدید در تعریف جوهری میگوید:دانشمندی است حدیث شناس،بافرهنگ،راستگو،متقی،حدیث شناسان او را مدح کرده اند ومصنفات او را رعایت کرده اند.
(3) سورۀ الأسراء،آیه26./سورۀ الروم،آیه 38.
(4) در المنثور،ج4،ص177/ تفسیر فرات،ص118/ تفسیر علی ابن ابراهیم،ص380/ الشافی،ص235،تلخیص الشافی،ص408.
(5) الخرایج راوندی،ص9،چاپ هند.
(6) مناقب ابن شهرآشوب،ج1،ص97.
(7) الخرائج،ص9.
(8) کشف المحجة ابن طاووس،ص124،چاپ نجف.
(9) اصول کافی،ج1،ص175/ در حاشیه تحف العقول.
(10) حلیة الأولیاء ابی نعیم،ج1،ص86.
(11) شرح میمیة ابی فراس.
(12) کشف المحجة ابن طاووس،ص124،چاپ نجف.
(13) سورۀ اعراف،آیه96.
(14) سورۀ یونس،آیه35.
(15) قسمتی از قصیده مهیار است.